جدول جو
جدول جو

معنی باب بلسان - جستجوی لغت در جدول جو

باب بلسان(بِ بَ لَ)
خواندمیر آرد: ابوبکر به اندک زمانی ارباب بلسان تا ساحل بحر محیط درحیطۀ تصرف درآورد و در آن بلاد متمکن شده... (حبیب السیر چ اول طهران جزوۀ چهارم از ج 2 ص 206). در حبیب السیر (چ خیام ج 2 ص 573) ’باب تلمسان’ آمده است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سَ)
دهی جزء بخش شهریار، شهرستان تهران 5 هزارگزی خاور مرکز بخش. سر راه ماشین رو فرعی تهران به علیشاه عوض، در جلگۀ معتدل. سکنۀ آن 447 تن، شیعه و آب آن از رود خانه کرج و محصول آنجا غلات، صیفی، انگور و چغندر قند و شغل اهالی زراعت است. راه ماشین رو دارد. مزرعۀ قشلاق شاه علی جزء این ده است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(بِ بَ رَ)
نزدیک موضع معروف به باب النقب در بغداد. (عیون الانباء چ 1299 هجری قمری ج 1 ص 154). و رجوع به بردان شود
لغت نامه دهخدا
(حَبْ بِ بَ لَ)
حب بلسان را به پارسی تخم بلسان گویند. گرم و خشک است در دوم. سرفه و عرق النسا را نفع دهد و صرع و سدد را دفع کند و گزیدگی جانوران را سودمند آید و شربتی از او دو درم است و مضر است به مثانه و مصلحش کتیراست
لغت نامه دهخدا